امید و عشق

آموخته ام هرگاه که ناامید میشوم، خداوند با همه عظمتش عاشقانه انتظارم را میکشد، چه امیدی از این بالاتر ....

امید و عشق

آموخته ام هرگاه که ناامید میشوم، خداوند با همه عظمتش عاشقانه انتظارم را میکشد، چه امیدی از این بالاتر ....

****سال 90****

سلام ....... 

امیدوارم زندگیتون همیشه سبز و بهاری باشه 

شرمنده که یه کم دیر شد، آخه یه سری مشکلاتی بود که نمیتونستم بیام نت. واسه همین الان اولین مطلب سال جدید رو میخام بنویسم 

سال 89 هم خیلی زود تموم شد و سال 90 رسید که اونم با یه چشم به هم زدن تموم میشه!!! 

هرچند دیر شده ولی عید رو به تمامی شما دوستان گلم تبریک گفته و آرزوی سالی پر از موفقیت و شادکامی براتون دارم و امیدوارم که در پایان سال افسوس فرصت های از دست رفته رو نخورید!  

سال 90 برای من سال خیلی سرنوشت ساز و مهمیه (شاید مهمترین دوران زندگیم)!! چون تو این سال چندتا برنامه خیلی مهم دارم: 

1. اولا درسم به امید خدا تموم میشه و بعد از 20 سال درس خوندن یه مدرک فوق لیسانس بهمون میدن، که بگذاریم تو خونه خاک بخوره (20 سال از زندگیمون صرف درس خوندن شد!!!!) البته واسه دکترا که فعلا انگیزه ای ندارم (میخام بعد از چند سال کار کردن و زندگی واسه دکترا برم اونور آب)

2. هرچند وضعیت بیکاری تو جامعه بیداد میکنه، میخام در سال 90 یه کار خوب پیدا کنم، هرچند سخته ولی من امیدوارم چون اولا به خدا توکل دارم، بعدشم رشته نسبتا خوبی هم خوندم. 

3. مهمتر از همه، اگه خدا بخواد میخام تو سال 90 دیگه از تنهایی در بیام! البته من کیسش رو پیدا کرده ام، خودمم که راضیم پس 50 درصدش حله ولی اون هنوز رضایت نداده، ولی بازم خیلی امیدوارم که نظرش عوض بشه! آخه پسر به این خوبی و خوش تیپی کم پیدا میشه!!!!  

تمام تلاشم رو میکنم که بتونم خودم رو بهش ثابت کنم چون خیلی دوستش دارم و نمیتونم از دستش بدم

(سربازی هم که معاف شدیم و نداریم) 

 4. قراره به یکی از دوستام کوردی یاد بدم (هرچند یه خرده خنگه ولی اونم حله)!! 

5. ......  

(امیدوارم که همه برنامه هام عملی بشه)(هرچند من همیشه دقیقه 90ی بودم ولی خیلی امیدوارم که بتونم به خواسته هام برسم چون تسلیم شدن تو مرام ما جا نداره

 

یه چندتا آرزو هم دارم:  

1. امیدوارم جامعه به حایی برسه که مردم بتونن به هم اعتماد کنند و شاهد این همه دروغ و دورویی نباشیم

2. امیدوارم جامعه به جایی برسه که همه آدما صرف نظر از فرهنگ و مذهب بتونن برادرانه و برابرانه کنار هم زندگی کنند.

3. امیدوارم دیکتاتور در هر پست و مقام و لباسی که هست ازبین بره و شاهد بی عدالتی در دنیا نباشیم(مخصوصا ایران).

4. امیدوارم که همه بیماران شفا پیدا کنند و همه مردم با دلی شاد زندگی کنند. 

5. امیدوارم که همیشه خنده بر لبانتون بنشینه  

 

........................

نظرات 15 + ارسال نظر
.... جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:19 ب.ظ

سلام 20 سال درس خوندی چه حوصله ایی ؟؟؟
کارو امیدوارم پیدا کنی ؟؟ اگه پیدا کردی واس ما هم پیدا کن !!!
اگه خوشتیپ بودی که رضایت میداد ! بعدشم اگه نخواست خیلی اصرار نکن هرچند محاله بذاری!چون بقول خودت "بی خیال شدن تو مرام ما نیست" خوشم اومد ازت‚ اولین باریه که میبینم یکی اینقد جسارت داره دمت گرم ...اگرم خواست دیگه بهتر می ری سراغ زندگی دیگه بیکار نیستی شب و روز اینجا پرسه بزنی !!! شیرینی ما رو یادت نره خیلی وقته از این شیرینیا نخوردیم ...
سربازی آدم ومرد می کنه 2 سال از بهترین روزات و از دست دادی !!
دوستته ها چه جوری دلت میاد بهش بگی خنگ !!!
آرزوهاتم قشنگ بود .. بای بای

سلام
آره دیگه مجبور بودیم که یه جوری وقتمون رو پر کنیم
کار!!! خیلی کلمه غریب و دوست داشتنی شده!!!!!
بنظر خودم که خیلی خوش تیپ هستم، ولی زیبایی ظاهری زیاد مهم نیست، باید آدمی اخلاق زیبایی داشته باشه
اصرار نمیکنم ولی بیخیال هم نمیشیم، هرچی قسمت باشه همون میشه
شیرینی رو که 100% دعوت میکنیم در خدمت باشیم
اگه مردانگی با سربازیه، نخواستیم! بنظر من سربازی یه جور علافی و عقبگرده
دوستمه واسه همین بهش میگم خنگ دیگر

منتظر خضور بیشترت هستم البته اگه دوست داشتی با ذکر مشخصات (حرفات بنظرم خیلی آشنا میاد)

.... جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:39 ب.ظ

راستی امیدوارم اون لحظه که عشقت و دیدی خدا رو با تمام وجود احساس کرده باشی چون عشق دیدن و احساس خدا تو وجود دیگریه !
عشق با خدا قشنگه نه با ظواهر ... ظواهر فانی ان ولی خدا تا ابد هست .. امیدوارم اینجوری عاشق شده باشی و خوشبخت بشی و کارم گیرت بیاد ... ایندفعه دیگه واقعا بای

سلام
خیلی دوست داشتم که خودت رو معرفی میکردی!
مرسی از حرفات، خیلی دلگرم کننده بود!
من همیشه خدا رو حس کرده ام ولی از وقتی که با اون آشنا شده ام، رابطه ام با خدا هم بیشتر شده است.
موافقم که عشقی که از رو ظاهر و هوس باشه بدرد نمیخوره، فکر نمیکنم که من اینجوری باشم
امیدوارم بیشتر سر بزنی و نظر بدی
اگه هم دوست داشتی اسمی چیزی بدی بد نمیشه

من جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:53 ب.ظ http://my-moon.blogsky.com

سلام دوست عزیز
سال نو شمام مبارک باشه...
ایشالا سالی پر از شادی همراه با سلامتی در کنار خونواده ی عزیزتون داشته باشین...
چه آرزوهای خوبی کردی...
ایشالا به خواسته هاتون تو سال ۹۰ برسین...
به امید روزهای خوب تو سال نو

سلام مرسی دوست عزیز
واسه شما هم آرزوی بهترین ها رو دارم

آرمان. شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:53 ق.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

محمد جان برای همه آرزوهایت ارزوی موفقیت دارم
سال نوی تو هم مبارک

لحظه های زندگی ات شاد و خرم

مرسی
امیدوارم که تمام لخظه هات پر از شادی و خنده باشه

چشم عسلی شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ق.ظ http://siiib.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااام
خوبی
بابا تبریک میگم
ببین از نظر منم دیگه حله
دختره رو میگم دیگه
لی لی لی لی لی لی
اوف خسته شدم
هنوز بلد نیستم کل بکشم
نفسم بند میاد خووووووووووووو
راستی بازم تبریگ برای اینکه داری مدرک میگیری
سربازیتم که معاف شدی
خوشبختی رو با تمام وجود برات ارزو میکنم

سلام
خوبی؟؟؟؟؟/ چه عجب اومدی؟
از نظر تو حله، ولی از نظر اون امروز همه چیز تموم شد
(فعلا تو یکی از برنامه هام شکست خوردم)
واسه اولین بار تو زندگیم احساس شکست میکنم

شرمنده ولی گور بابای مدرک به چه دردی میخوره؟؟؟؟؟


خوشبختی برای من؟؟؟؟ جوک سال 90

.... شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ب.ظ

سلام ببین من خیلی رکم شاید بزرگترین عیبمم همین باشه !!! امیدوارم دلگیر نشی ... چون ازم نظر خواستی میگما به نظر من مطلبای وبلاگت در حد متوسط به بالاست یعنی مطالبش و که خوندم به نظرم زیبا میومد و البته جالب !!! توصیفا و نوشته هات از عشق خیلی دلنشینه ولی از بعضی از عکسات تاکید میکنم بعضی از عکسات ! اصلا خوشم نیومد و نپسندیدم حیف مطالب قشنگت نیست که با این عکسا یکی شن !!! هر کسی میتونه با خوندن نوشته های زیبات یه برداشتی داشته باشه ولی با دیدن این عکسا ذهن همه به یه سمت میره ! به نظر من از عکسای مفهومی استفاده کن که هر کس برداشت ذهن خودشو داشته باشه مثله غروب خورشید یا یه شاخه گل یا حتی یه تیکه سنگ ... البته وبلاگ خودته من فقط نظرم و گفتم !!!
بعدشم از این که هر جور شده به نظرا جواب میدی هم خوشم اومد! چون این یعنی احترام و اهمیت به نظر دیگری ... دیگه حرفی نیست ..
راستی نمیگم کیم تا تو خماریش بمونی !!!تازه چه فرقی داره بدونی یا ندونی من کیم !!؟؟ تو بلاگفا وبلاگ دارم ولی وبلاگم با ذائقه ی شما نمی خونه .. اهل چتم نیستم فقط گهگاهی کامنت می ذارم ولی انگاری الان تمومی نداره ! .... موفق باشید

سلام
رک بودن که عیب نیست اتفاقا خیلی هم خوبه
خیلی ممنون از نظراتت و راهنماییهایت، چشم حتما اجرایی میشن البته اگه دیگه بیام نت!!!!
هر چی نوشتم واسه دل خودم نوشتم همشونم برای من مفهمومی خاص داشتن ولی اینم به روی چشم!
از قدیم گفتن نظر دادن مستحبه ولی جواب نظر واجبه!!!!
دوست داشتی بگو کی هستی، چون به اندازه کافی خمارم
از کجا میدونی با ذائقه من جور در نمیاد؟
دوست دارم وبلاگت رو ببینم.
منم نگفتم که بیا چت

راستی امروز واقعا احساس میکنم که به بن بست رسیدم

تو یکی از برنامه هام شکست خوردم، شاید باعث بشه تو بقیه هم شکست بخورم

لحظه های کاغذی شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ب.ظ http://liliyase.blogsky.com/


سلام بابا ایول چه خبره













سلام
شما؟؟؟؟؟
خبر خاصی نیست! قرار بود خبر شادی باشه ولی تبدیل شده به عزا که فعلا حسش نیست آپ جدید بگذارم

لحظه های کاغذی شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:28 ب.ظ http://liliyase.blogsky.com/

سلام خواهش میکنم

.... شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:20 ب.ظ

سلام ... آخ دلم گرفت !!! شکست مقدمه ی پیروزیه ! این احساس و منم دارم یه دانشجوی بیکار!!! که همش می بازه ... ناراحت نباش از شکست نترس !ای بابا همش شعار شد !!! نمی دونم احساس می کنم طرز تفکر من با تفکرات شما متفاوته !!! من دنیا رو یه جور میبینم شما یه جور دیگه ! من با اعتقادام زندگی می کنم باهاشون بازی نمی کنم ... آقا محمد نمی گم شما بازی میکنین !!! نه .. اصلا ... من کی باشم که بخوام این و بگم ولی خیلیا بازی میکنن !خوش به حالت چه اسم قشنگی داری من همیشه دوست داشتم اسمم اسم یکی باشه که خدا خیلی دوسش داشته باشه هرچند از اسمم بدم نمیاد ...!!!
اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمام اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند،فقط یک پسربچه با چتر آمده بود،این یعنی اعتقاد
خیلی این جمله رو شنیدم ولی وقتی تو وبت با دقت خوندم بیشتر درکش کردم و باهاش گریه کردم ...
به قول اون خوانندهه – همه حرف خوب میزنن اما کی خوبه این وسط ؟؟؟...بد و خوبش به شما ما که رسیدیم ته خط .../ قربونت برم خدا چقد غریبی رو زمین ...
همین قدر میدونم که نمیخوام دربه در پیچ و خم این جاده شم ... کاشکی واقعا دنیا وایمیستاد و آدما ازش پیاده میشدن ؟!!!!
کاشکی دنیااینقدر زشت نمیشد کاش خدا رو ناراحت نمی کردیم به نظر من فقط اینجا تو تونستی حرف دلت و بزنی اما نتونستی بهش برسی ! گفتی الان رابطه ام با خدا بیشتر شده .. این خیلی خوبه ! ما جوونا گاهی فکر می کنیم نزدیک خداییم ولی ازش دور دوریم ... کاشکی همه ی آدما تو زندگیشون خدا رو لمس کنن ! خدا واژه نیست !!! خدا عظمته ... خدا زیباییه ...اگه با عشق حقیقی بهش رسیدی محاله ازش دل بکنی! من چنین سرنوشتی داشتم یه لحظه کج رفتم داشتم دنیام و آخرتم و حراج می کردم ! خودم و نابود می کردم ... خدا تنهام نذاشت یعنی هیچ کی رو تنها نمی ذاره دستم و گرفت الان تو اوج نیستم ولی از مرداب دنیا خلاص شدم خدا نجاتم داد زندگی رو بهم برگردوند تا بهم یاد بده زندگی کردن و ..الان فقط با خوندن قرآن آرامش می گیرم نه با شنیدن بعضی شعرا ....نمی خوام حرفای گیج کننده بزنم ولی هنوزم گاهی محبتش و یادم میره .. نمیدونم چرا دارم این حرفا رو میزنم؟ من اینم !! رک وپوست کنده حرف دلم و می زنم و قایمشون نمی کنم فکر نکنم تا حالا کسی اینجوری واست کامنت گذاشته باشه !؟؟؟... ببین اگه خوشت نمیاد تاییدش نکن .. می تونی فقط خودت بخونی و به حرفام بخندی ... به خاطر همین گفتم وبلاگ من با ذائقه ات نمی خونه !!! چقدر نوشتم ...دیگه مزاحمت نمی شم فقط این و به عنوان هدیه ی آخر برات نوشتم ! امیدوارم خوشت بیاد ..
مراد از کیمیا تاثیر عشق است ... که اکسیر وجود اکسیر عشق است .... براین اکسیر اگر خود را زند خاک .... طلایی گردد از هر تیرگی پاک ... صفات عشق را اندازه ایی نیست ....
کجا کز عشق حرف تازه ایی نیست ....مگو نتوان دوباره زندگانی ... که گر عشقت مدد بخشد توانی .... موفق باشی و التماس دعا

منم آرزو میکنم که کاش دنیا وای میستاد (حداقل واسه من)
منم خدا رو درک کردم ولی نمیدونم خوب یا نه، فقط میدونم وقتی نماز یا قرآن میخونم احساس سبکی میکنم،
ولی اینبار بدجوری احساس شکست میکنم، نمیدونم چرا اینجوری شد؟؟!!
از خدا هم گله دارم!!! میدونی چرا؟؟
آخه میگن خدا از همه چیز خبرداره، اگه میدونست اینجوری میشه، چرا گرفتارم میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و خیلی چراهای دیگه ......
شاید بگی امتحانه، ولی من به اندازه کافی امتحان شدم، اینم امتحان خیلی سختیه.

دوست داشتم وبلاگت رو ببینم، من به نظر و ذائقه همه احترام میگذارم اینجوری که فکر میکنی نیستم
دوست داشتی آدرس وبلاگت رو بده که بعضی وقتا اونجا جواب نظراتت رو بدم
منتظرم

.... یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:33 ب.ظ

سلام ما هی میایم وداع کنیم بریم سر درس و مشقمون نمیشه !!!
ببینم پسر هنوز گره و باز نکردی ! نکنه بی خیال شدی ؟؟؟ شایدم بی خیالت کردن !!! تو چی گفتی ؟! از خدا گله داری !! چه اشتباهه بزرگی ... خوب شد سرنوشتت عین من نبوده مگرنه تا حالا دور از جون دق کرده بودی !!!
مطمئن باش اگه به چیزی نرسیدی به صلاحت نبوده اگرم رسیدی حتما به صلاحت بوده ! شاید ما گاهی واسه خودمون بد بخوایم ولی خدا هیچ وقت بد کسی رو نمی خواد ... مخصوصا جوونا چون جوونا رو خیلی دوست داره فقط ماییم که می رنجونیمش !!!
ببین اونم دو روز دیگه میره سر زندگیش اون وقت همه چی تموم میشه تو هم بعد مدتی حسرت و غصه های الکی !!! میری و به اونی که قسمتته میرسی ... حالا ببین من چی گفتم و کی گفتم !!! ببین من اگه آدرس وبلاگم و بدم که می فهمی کیم ! اون وقت چه کیفی میده ناشناس باشی ... اصلا فکر کن اسم من همینه ! اصلا چند تا اسم میدم هر کدوم و خواستی بگو بذارم ...
قلی – گلی – صفا – وفا - .... خیلی کار دارم مگرنه بیشتر می نوشتم فکرات و بکن یکی رو انتخاب کن بعد خبرم کن !؟؟؟
غصه های الکی الکی هم نخور ... از این درد و مرضای مد روز می گیریا !! بای بای ...

سلامممممممم
وداع چیه تازه اول آشناییه
اگه خدا بخواد گره هم باز میشه
من و بیخیال شدن!!!!!!!!!!!!!!
کسی نمیتونه من رو بیخیال کنه به من میگن ....... یادم رفت
ما آدما صبرمون کمه، زود قاطی میکنیم ولی خوبه که خدا خیلی بزرگه ندیده میگیره
میدونم حرف اشتباهی زدم ولی بدجوری دلم گرفته بود.
اون زندگیش با منه، شاید بعضی وقتا ناشکری کنم و نا امیدی کنم، ولی نمیدونم چرا همیشه تو دلم امیدوارم و احساس میکنم همه چیز ردیف میشه، احساس میکنم خدا رو دارم که کمکم کنه
(به قول همون دوستم: وقتی که به اوج ناامیدی میرسی خدا با همه عظمتش عاشقانه انتظارت را میکشد، چه امیدی از این بالاتر ..)

آدرس وبلاگ رو بده بهتره، شاید جوای بعضی کامنتات رو خواستم خصوصی بدم
من به تو میگم دوست باوفا
مرسی از کامنتای پر از مهرت

[ بدون نام ] یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ب.ظ

راستی دانشگاه کاراگاهی خوندی ؟
تقصیر من نیست ؟ خودت دوباره نوشته ات و بخون می فهمی ؟
بمون این ور آب اون ور می خوای بری چیکار؟؟؟ یه وقتی نرسیده غرق میشیا !!! وای دیرم شد !!!

هااااااااااااااااااااااا

نه بابا اجازه نمیدن برم(مامان بابام پاشونو کردن تو یه لنگه کفش، که اگه بری دیگه پسر ما نیستی)

marjan دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ http://marjaniii.blogsky.com/

سلام عجیجم امیدوارم سال ۹۰ به هر آرزویی که داری برسی بخصوص ازدواج با کسی که دوستش داری .
و تبریک میگم به خاطر تموم کردن درست من که اول راهم هنوز
آرزوهات هم آرزوی منم هست امیدوارم آرزوها هم روزی برآورده بشه .
موفق باشی داداشییییییییییییی

به به سلام آبجی عزیزمممم
چه عجب اومدی؟
دیگه سال داره تموم میشه
مرسی عجییییجمممممممممممممممم امیدوارم که تو هم به همه خواسته هات برسی
اووووووه درس هنوز خیلی مونده، باید پایان نامم رو تموم کنم
تو هم یه چشم به هم زدن تموم میکنی
زندگی همینه زود میاد و میره
6 سال از اولین روز دانشگام داره میگذره ولی مثل اینه که دیروز بود


امیدوارم که هر آرزویی داری برآورده بشه


تو هم شاد و موفق و خندان باشی آبجی گلم

دوست باوفا دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام خوب راست میگن دیگه !!! حتما یه چی میدونن که میگن دیگه ... بچه شونیا از سر راه که نیاوردنت ؟!!!!
میری گم میشیا !!!
شوخی کردم ولی نری بهتره !!
حالا تا اون موقع خدا بزرگه ..
ببین ناامید نشیا..؟؟؟
راستی شاید بعد ها ایمیلم و دادم خوبه ؟
زودتر آپ جدید بزار بابا دلم گرفت !!! لطفا شاد باشه .. باشه ؟؟؟ خوب خدا رو شکر فعلا بای ...

چشم عسلی جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:57 ب.ظ http://siiib.blogsky.com/

سلاااااااام
من که واسه این اپت اومده بودم خووووووووو

کوروش سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:29 ق.ظ http://korosh7042.blogsky.com

دیر آمدی
ولی صمیمانه و راحت
کاش منهم سعادت یادگیری داشتم اگرچه کمتر از او نیستم
امید هایمان مشترک است
همه از هم گریزانیم
خسته و دلمرده

آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد