آموخته ام هرگاه که ناامید میشوم، خداوند با همه عظمتش عاشقانه انتظارم را میکشد، چه امیدی از این بالاتر ....
درباره من
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام....
ادامه...
خلاصه ای از زندگی پر از شادی و خوشی من!!! 2-3 روز دیگه 25مین سال زندگیم هم تموم میشه، 25 سالی که هیچ وقت آرزوی تکرار یک ثانیه آن را نمیکنم و افسوس گذر آن رو نمیخورم. و دوست ندارم به آن برگردم، داشتم به این 25 سال از زندگیم فکر میکردم بدجوری دلم گرفته بود، گفتم یه خرده بنویسم تا خالی بشم: