امید و عشق

آموخته ام هرگاه که ناامید میشوم، خداوند با همه عظمتش عاشقانه انتظارم را میکشد، چه امیدی از این بالاتر ....

امید و عشق

آموخته ام هرگاه که ناامید میشوم، خداوند با همه عظمتش عاشقانه انتظارم را میکشد، چه امیدی از این بالاتر ....

جوابیه

در جواب دوستی که نوشته:

((سلام.
من دوست دارم بقیه به نظرام، عقایدم و باور هام احترام بزاررن و متقابلا له نظر ها و عقاید دیگران  احترام میذارم... اینو خیلی دوستانه میگم عفت کلام خوبه.... شما که اینقدر محسن نامجو رو زیر سوال بردین و ناسزا نثارش کردین بخاطر یه حرف چرا خودتون خانم ها رو مسخره میکنید؟؟؟ شاید با خودتون بگین حتما یه دخترم و حالا بهم بر خورده...نه من انسانم...مرد، زن، دختر، پسر، دوجنسیتی همه خلقت خدا هستن اگه هر کدوم مشکلی داشتن خلقت نمیشدن....اینا اسمه مهمه که همه انسان باشیم آقا ))


سلام انسان عزیز

مرسی دوست گرامی به خاطر نظرتون ولی ای کاش یه اسمی آدرسی چیزی از خودتون میگذاشتین تا بتونم راحتتر جوابتون رو بدم.

این آقایی هم که گفتین ارزش بیشتر بحث کردن رو نداره!

فکر نمیکنم که به عقاید، نظرات و باورهای کسی توهین کرده باشم،این هفت هشت سالی که خوابگاه بودم با فارس، ترک، لر، عرب، کورد، شمالی، جنوبی و .....، شیعه، سنی، لائیک و... با هر کسی که بگی دوست بودم و الانم دوستم ولی تا حالا پیش نیومده به کسی بی احترامی کرده باشم، اولین باره این موضوع رو میشنوم

من کی خانوم ها رو مسخره کردم؟؟؟؟؟؟ این جمله آخری که نوشتم یه شوخی بود با یکی دیگر از دوستای نتیم، کاش قبل اینکه زود تصمیم بگیری و قضاوت کنی، کامنتا یا آپای قبلیم رو میخوندی  یا میومدی میپرسیدی که چرا اینجوری نوشتی و قبلش با افکارم آشنا میشدین نه اینکه زود قضاوت کنی

متاسفانه مشکل اصلی ما ایرانیا زود قضاوت کردن و خود داوری است. خودمون متهم میکنیم، محکوم میکنیم و حکمم اجرا میکنیم!!!

نمیگم معذرت میخام چون چیزی نگفتم که نیاز به معذرت خواهی داشته باشه ولی متاسفم که نارحت شدین انسان عزیز



نظرات 5 + ارسال نظر
نازنین چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:01 ب.ظ http://ehsaseeshgh.blogsky.com/



سلام
نکنه فکر کردی من نوشتم ..؟؟؟
منم اولش که خوندم بهم برخورد ... ولی چون خوب می شناسمت و می دونم چیزی تو دلت نیست و سر و کله زدنم باهات بی فایده اس ..!!!
گذاشتم ببینم بقیه چی میگن که مثه اینکه خوبم رفته رو اعصابت ...!!!
کادو ...؟؟؟ باشه ... شیرینی بده ...کادو تو بگیر ...!


سلام
نه بابا تو چرا

مگه چی نوشتم که بهت برخورد؟؟؟؟
مرسی از این همه تعریف کردنت

رو اعصابم نرفته ولی از اینکه زود قشاوت کرده نارحت شدم

اول کادو بعد شیرینی

امینه جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ب.ظ http://mane-zesht.blogsky.com

ع وا چی شده محمد؟

نمیدونم

امینه جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://mane-zesht.blogsky.com

ول کنید این حرفا رو بابا .انسان جون چرا جبهه میگیری ما که تا حالا مسخره ای ندیدیم.شایدم به خاطر پ ن2:2 تاپست قبل میگی...واسه من که صدق میکنه تا حدودی

من که چیزی نگفتم
دوست داشتم خودش رو معرفی میکرد که اونم مهم نیست

امینه یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ق.ظ http://mane-zesht.blogsky.com

سلام چرا نمیای پیشم؟

سلام
الان میام واسه خداحافظی

امینه یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:28 ب.ظ http://mane-zesht.blogsky.com

چی؟خداحافظی کجا میری محمد؟

شهرستان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد